پست کوتاه
سلام به همه دوستای گلم من یه مدتی رو نبودم و پست هم نذاشتم آخه دوست داشتم پستایی که میزارم با عکس باشه که نمیدونم چرا کامپیوتر عزیز رم دوربینمو نمیخونه و چند روزیه که باهاش درگیرم
خلاصه اینکه دست از تلاش برداشتمو مثل یه خانوم اومدم پستمو بزارم تا ایشاله یه بلایی سر این رمه بیارم
تو این مدت کوتاه که نبودم دخترم هزار ماشاله بزنم به تخته مثل آدم بزرگا شده یعنی شده دوست خوب مامانش،اینقدر باهم بازی میکنیم که از خستگی غش میکنیمآرشیدا اینروزا خیلی لاغر شده چون دندون پنجم و ششم از فک بالا جونه زده و کل اشتهای دخترکمون به خاطر این قضیه کور شدهاز صبح تا شب فقط و فقط شیر میخوره و غذا رو میبینه گریه میکنه که: یه وقت به من غذا ندیا مامان
فانتزیای دخترکم اینروزا آب بازی و تاب تاب عباسیه و رشته ورزشی مورد علاقشم مامان نوردی هست
اینطوری که من باید دراز بکشم کف زمین و ایشون هزار بار از رو من بالا بره و غش غش بخنده و تا دل و رودم بالا نیاد و فرشاد به دادم نرسه ول کن معامله نیست
واییییییی اینو بگم که آرشیدا خانوم راه میره و انقدر قشنگ تاتی تاتی میکنه کنه که من مجبورم بعد هر تاتی یه دور بچلونمش تا خیالم راحت بشه
کلماتی که جدیدایاد گرفته هم :
آب بازی ،اموم(حموم)
تاتا عباسی(تاب)
اوتاد(افتاد)
بده و بیا و بریم و بدو و عمه و عمو ودایی و مامانی و بابایی هم که صحیح تلفظ میکنه
بعد اینکه دوربینم درست شد میام و عکسای خوشمل دخترمو میزارم...